فمینیستها با تأکید بر یکنواختى و همانندى حقوق زن و مرد، مادرى را یکی از نقشهای کلیشهای تعریف میکنند و آن را نه تنها کمالى براى زن نمىدانند، بلکه علت تحقیر زنان معرفی مىکنند. مکتب غنی و انسانساز اسلام برخلاف فمینیستها، نه تنها مادری را یک نقش کلیشهای تلقی نمیکند، بلکه آن را امتیاز ویژه زنان میداند. فمینیستها و دنیاگرایان که فعالیت اقتصادی را بر تربیت نسل ترجیح میدهند، مادری را پست میدانند، اما از دیدگاه توحیدی، مادری نردبان ترقی زنان است. زنان همواره نیمه مؤثری ازپیکره انسانیت و جوامع بشری بودهاند ولی به علل و دلایل بسیار، تنها در سده اخیر و به ویژه در دهه نزدیکتر به دوران ماست که به طور گسترده وارد مرحله تازه زندگی اجتماعی خویش شدهاند و درباره آنان مسائل جدیدی مطرح شده است که طبعاً مایه بحثها و تأملات و پژوهشهای اندیشمندان و حقوقدانان بوده است، به گونهای که میتوان از این روند، به نهضت اجتماعی زنان یا رستاخیز نوین زن تعبیرکرد.
در این میان یکی از مهمترین مباحث موجود درباره زنان، به حقوق آنان و استیفای هر چه کاملتر آن مربوط میشود و همین امر به پدیده فمینیسم منجر شده است؛ رویکردی نوظهور که با تکیه بر عنصر جنسیت در جامعه غربی متولد شد و با عنوان یک نگرش جهانی، به غارت و ویرانی فرهنگها منجر شده است. در مکتب فمینیسم، زن و نقشهای مادری و همسری او موضوعی کلیشهای است. طرفداران این مکتب موضعگیری خاصی را در این راستا اتخاذ کردند که عمدتاً در جهت مخالفت و حذف این بنیان اجتماعی مهم، یعنی خانواده است. گرایشات دختران جوان به این مکتب در جامعه اسلامی امروز، باعث به وجود آمدن مشکلات عدیدهای برای خانوادهها و جامعه شده است، بنابراین نقد و بررسی آن حائز اهمیت است و تبیین شخصیت فردی و جایگاه اجتماعی زنان بر اساس مبانی و منابع دینی و تعیین وضعیت مطلوب زنان در عرصههای مختلف فرهنگی، اجتماعی، حقوقی و اقتصادی بر اساس موازین اسلامی ضروری مینماید.
این نوشتار سعی دارد پس از بررسی فمینیسم و جریانهای آن، نقش زن و مادر از دیدگاه آنها، با معرفی آموزههای اسلامی برگرفته از وحی الهی و آموزههای جنبش فمینیسم تقابلی ایجاد کند و نشان دهد فقط آموزههای وحیانی و راهکارهایی که خداوند برای بشریت ارائه کرده است میتواند زمینهساز رساندن انسانها به سوی سعادت و هدایت باشد، چراکه جایگاه ارزشمندی که اسلام به زنان داده در هیچ مکتب و تفکری نمیتوان یافت. فمینیست کسی است که معتقد باشد زنان به دلیل جنسیت، گرفتار تبعیض هستند و نیازهایی مشخص دارند که نادیده گرفته شده و ارضا نشده است و لازمه ارضای اینها نیز تغییری اساسی در نظام اجتماعی، اقتصادی و سیاسی است. «فمینیسم» دفاع از حقوق زنان، مبتنی بر انگارههای اومانیسم و سکولاریسم، با تأکید بر غیرطبیعی دانستن نابرابریهای موجود و حرکت به سمت برابری یا موقعیت برتر زنان است. تعریف و ارزش «مادری» یکی از بحثهایی است که بخش گستردهای از اندیشههای فمینیستی و اسلامی را به خود اختصاص داده است و از موضوعات مشکلی برای فمینیستها بوده است، زیرا آنان را در میان مجموعهای از بحثهای ایدئولوژیکی، بیولوژیکی و ساخت اجتماعی مادری گرفتار میسازد، از اینرو، به نظر میرسد بحثهای فمینیستی درباره مادری با نوعی تضاد و دوگانگی مواجه هستند و موضوع مادری یکی از موضوعاتی است که موجب انشعاب بین فمینیستها میشود. سؤال اصلی این است که چرا بچهداری و خانهداری وظیفه زنان به شمار میآید و چرا پدران در مراقبت از فرزندان مسئولیتی بر عهده نمیگیرند؟ از نظر بسیاری از فمینیستها، وظایف والدین در قبال فرزندان، در درون مفهوم «مادری» گنجانده میشود و مفهوم «پدری» از یاری و حمایتی کلی حکایت دارد. از اینرو، زنانی که از زیر بار مسئولیت شانه خالی میکنند، در نهایت باید عذرخواهی یا احساس گناه و سرخوردگی کنند. این مسئله فمینیستها را با این سؤال مهم مواجه کرده که آیا واقعاً مادری تمایلی فطری است یا ساختی اجتماعی؟
در نظر برخی از فمینیستها، صرف تولیدمثل و مادریکردن، باری بر دوش زنان و بخشی از طرح ستمآلودی است که هدفش سرکوبی زنان است و عقیده دارند: این بار- مادری و تولیدمثل- باید از دوش زنان برداشته شود. این گروه کلید آزادی و راه رهایی زنان از این بار ظالمانه را استفاده از فناوری جدید میدانند. با این همه، برخی از فمینیستها با نظر مثبت به مادری نگریستهاند و چنین استدلال میکنند که مادری میتواند و باید برای زنان یک تجربه لذتبخش باشد.
در بازخوانی فمینیسم، باید بر این نکته تأکید کرد که این اندیشه در پایگاه ویژه غرب ظهور کرده است و نمیتوان آن را به فرهنگها و جوامع دیگر سرایت داد، علاوه بر این هیچ کدام از مبانی و اصول اندیشه فمینیسم، مطابق اندیشه اسلامی نیست، از اینرو، در ذیل به تفاوتهای دیدگاه فمینیسم و اسلام فهرستوار اشاره میشود:
۱- جنبش فمینیسم نگاهی تکبعدی به تمام جنبههای زندگی انسان دارد. این جنبش تمام بدبختیهای جهان را در اثر تسلط مردها بر زنان دانسته و خواهان حذف مردان در تمام عرصههای اجتماعی است، در حالی که از نظر اسلام، زندگی در این جهان و بقا و تداوم آن ناگزیر از تعامل زن و مرد در زندگی اجتماعی است.
۲- فمینیستها خانواده و ازدواج را محدودکننده حق جنسی زن میدانند، زیرا آزادی جنسی زنان را حق دسترسی آنها به ارتباطات آزاد جنسی تلقی میکنند، در حالی که در اسلام، ازدواج به عنوان پیوندمقدس، میتواند با توافق و درک صحیح از خواستههای طرفین، محیط مناسبی برای تمتعهای رضایتمندانه زن و مرد ایجاد کند.
۳- بهاندادن به نقش «مادری» و «خانهداری» یکی از زشتترین چهرههای فمینیستهاست، در حالی که در اسلام، نقش مادری و تربیت فرزند از برجستهترین وظایف زنان است.